شوخی شوخی جدی شد
 
مدرسه عشق
مدرسه ی نمونه آزادگان
 
 
سه شنبه 13 تير 1391برچسب:, :: 19:16 ::  نويسنده : عله

 ثروتمندی در کابل، در نزدیکی مسجد قلعه فتح الله، رستورانی ساخت که در آن موسیقی بود و رقص، و به مشتریان مشروب هم سرویس میشد.

ملای مسجد هر روز موعظه میکرد و در پایان موعظه‌اش دعا میکرد تا خداوند صاحب رستوران را به قهر و غضب خود گرفتار کند و بلای آسمانی را بر این رستوران که اخلاق مردم را فاسد میسازد، وارد کند.
یک ماه از فعالیت رستوران نگذشته بود که رعد و برق و توفان شدید شد و تنها جایی که خسارت دید، همین رستوران بود که دیگر به خاکستر تبدیل گردید.
ملای مسجد روز بعد با غرور و افتخار نخست حمد خدا را بجا آورد و بعد خراب شدن آن خانه فساد را به مردم تبریک گفت و اضافه کرد: اگر مومن از ته دل از خداوند چیزی بخواهد، از درگاه خدا ناامید نمیشود.
اما خوشحالی مومنان و ملای مسجد دیر دوام نکرد.
صاحب رستوران به محکمه شکایت کرد و از ملای مسجد تاوان خسارت خواست.
اما ملا و مومنان، چنین ادعایی را قبول نکردند.

 

قاضی هردو طرف را به محکمه خواست و بعد از این که سخنان دو جانب دعوا را شنید، گلو صاف کرد و گفت:
نمیدانم چه حکمی بکنم!! من هردو طرف را شنیدم، از یک سو ملا و مومنانی قرار دارند که به تاثیر دعا و ثنا باور ندارند از سوی دیگر مرد مِی‌فروشی که به تاثیر دعا ایمان دارد!!!


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







درباره وبلاگ


علی دانش آموزی نمونه در مدرسه ای نمونه. علی ااااااااااااااااااااااااااااک
آخرین مطالب
پيوندها
نويسندگان



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 73
بازدید دیروز : 3
بازدید هفته : 104
بازدید ماه : 73
بازدید کل : 47057
تعداد مطالب : 160
تعداد نظرات : 15
تعداد آنلاین : 1